شب اغاز هجرت تو شب در خود شکستنم بود | |||
بودیم و کس پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم
3020:کل بازدید |
|
2:بازدید امروز |
|
0:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
بایگانی | |
بهار 1384 | |
اشتراک | |